رقیب

تنها کسی که همیشه مراقب شماست خداست

تنها کسی که همیشه مراقب شماست خداست

عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

علم اعداد

 

وجود و واحد اندر علم اعداد   دو جسم اند و به یک روح اى نکو یاد

ولى در روحشان سرى عظیم است   که بسم الله الرحمن الرحیم است

 

در علم اعداد که یک رشته آن علم اوفاق است و نیز در علم حروف که یک شعبه آن از آن به جفر هم تعبیر مى شود گفته مى شود که : الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاءسنان المفتاح اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیادة على العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال .

مراد از نقل عبارت مذکور همان جمله اول است که آمده است : که عدد روح حروف است . مثلا اسم شریف ((محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ))) که داراى چهار حرف (م - ح - م - د) است به منزله جسمى است که روح آن 92 است زیرا که (م = 40 + ح = 8 + م = 40 + د = 4 = 92) عدد 92 روح است و کلمه محمد جسم آن . یا کلمه شریف ((على )) که داراى سه حرف است به منزله جسم است براى عدد ((110)) زیرا که (ع 70 است و ل 30 و ى 10) (110 = 10 + 30 + 70) پس علم اعداد به منزله علم به ارواح حروف است که علم جفر متضمن آن است . (به لطیفه هاى 105 و 106 از جلد اول مآثر آثار حضرت مولى روحى فداه مراجعه فرمایید.)

عیانى در کنوز الاسماء گوید:

نزل اهل خرد و اهل عیان   حرف جسم و عدد اوست چو جان

اما در بیان معناى بیت اول باید گفته شود که ((وجود)) و ((واحد)) به منزله دو جسم از براى یک روح اند. بیان : ((وجود)) داراى چهار حرف است که به عدد جمل ابجدى ، واو شش است و جیم سه و واو شش و دال چهار؛ و همچنین ((واحد)) چهار حرفى است که واو شش و الف یک و حاء هشت و دال چهار، که هر دو داراى یک عدداند. (و = 6 + ج = 3 + و = 6 + د = 4 = 19) (19 = 4 + 6 + 3 + 6) و (و = 6 + 1 = 1 + ح = 8 + د = 4 = 19) (19 = 4 + 8 + 1 + 6)

گاهى یک عدد مى تواند روح چندین حروف و کلمه گردد. در اینجا روح ((وجود)) و ((واحد)) یکى است و آن هم عدد نوزده (19) است چه اینکه کلمه ((ایجاد)) نیز همانند وجود و واحد به عدد نوزده روح دارد. فتدبر.

چه عجب اینکه در روح وجود و واحد یک سرى مطرح است و آن این است که به عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است زیرا بسم الله الرحمن الرحیم داراى نوزده حرف است . از نکته 262 هزار و یک نکته مولایم بشنو:

نکته 262: بسم الله الرحمن الرحیم وجود واحد است . چه هر یک از وجود و واحد جسم یک روح اند و روحشان به عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است . و از امیر (علیه السلام ) مروى است که ظهرت الموجودات عن بسم الله الرحمن الرحیم و این معنى موضوع مسائل عرفانى است که وجود واحد شخصى است

 

منبع:شرح دفتر دل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۱۱
میخ چکشی

 

 

اهل ذکر که میخواهند واقعأ از برکات اسماء الله بهره مند شوند این ذکر را انشاالله یک سال رجاءً انجام دهند:

شب ها قبل از خواب هر شب به مدت تقریبی ده دقیقه،ده بند از جوشن کبیر ،با همان ذکر مشترک « سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب » خوانده شود،هر ده شب یک دور جوشن کبیر خوانده می شود.بنابراین در یک ماه سه دور جوشن کبیر خوانده می شود و در یک سال سی و شش مرتبه می شود.در حدیث آمده است که هر کس در هر ماهی سه مرتبه جوشن کبیر بخواند ،خدای تعالی او را می آمرزد.

دعای جوشن کبیر فقط به ماه رمضان اختصاص ندارد،بلکه در این ماه دستورش به گونۀ دیگر است.ماه رمضان دستورش در یک شب خواندن است؛در شب نوزدهم یک مرتبه،شب بیست و یکم یک مرتبه،شب بیست و سوم هم یک مرتبه،ولی با تأمّل و توجه و محبت و شوق و رجا باید بخوانید.

بنده یک شبی داشتم جوشن کبیر می خواندم رسیدم به این اسم: « یا خیر ذاکرٍ و مذکور»؛ای بهترین کسی که تا کنون مرا یاد کردی و ای بهترین کسی که من او را یاد کردم.ای بهترین ذاکرها و ای بهترین مذکورها!این اسم مرا تکان داد و به قول معروف برق این اسم مرا گرفت،دیگر رها نکردم همان جا محکم چسبیدم.در این گونه موارد باید مانند طفل شیرخوار گرسنه که به سینه پر شیر مادر می رسد،با حرص و ولع چسبید و جدا نشد؛آنقدر باید این اسم را تکرار کرد  تا دل را سیراب کند؛من نیز با عطش فراوان،وقتی برق این اسم مرا گرفت،رهایش نکردم؛ « یا خیر ذاکرٍ و مذکور ، یا خیر ذاکرٍ و مذکور ، یا خیر ذاکرٍ و مذکور... » تکرار کردم؛حالا چه چیزهایی خدا به واسطۀ این ذکر مرحمت کرد به هیچ کس نگفتم،اگر به کسی هم گفته باشم،گفته ام خیلی چیزها مرحمت کرد.اگر بگویم تعجب می کنید،باور نمی کنید،خودتان شروع کنید نتیجه اش را بگیرید.ما را هم دعا کنید.

یک وقت دیگر داشتم دعای مشلول می خواندم،رسیدم به این اسم که در جوشن کبیر نیست : « یا جاری اللصیق » ؛ یعنی ای همسایه دیوار به دیوار من !چطور خداوند همسایۀ دیوار به دیوار ماست؟ دیوار ظاهری که نیست،دیوار باطنی است.خطاب به خدا عرض می کردم:ای نزدیک ترین موجودات به من !ای همسایۀ چسبیده به دیوار خانۀ دل من ! « یا جاری اللصیق » .این جا برق این اسم مرا گرفت،محکم چسبیدم،تکرار کردم.این جا هم چشمۀ جوشان این اسم مرا سیراب کرد و همان قصه هایی که آن جا پیش آمده بود پیش آمد.

حالا قصۀ یکی از رفقا را نقل می کنم.یکی از دوستانم که در یکی از درس های استاد علامه،آیت الله حسن زاده آملی،همدرس من بود،یک شب در مناجات خود ،اسماء الله را تکرار می کرد ،به حدی که در اثر این تکرار روح از بدنش جدا شد،خودش نقل می کرد:پس از این که روح از بدنم جدا شد،دیدم در اطاقی با دیوارهای شیشه ای زندانی ام . اطراف این اطاقک را باغ بسیار پهناوری احاطه کرده بود،که حد و نهایت آن نامشخص بود.همۀ درختان باغ،درخت میوه بود،از انواع میوه ها،ولی در حال شکوفه،با گل های مختلف و رنگهای متنوع ارغوانی و زرد و سفید و ریز و درشت.من مثل یک پرنده پر می زدم که وارد باغ شوم ، ولی با این دیواره های شیشه ای برخورد می کردم.باغ را می دیدم،ولی زندانی بودم.

به دلم گذراندم که خدایا!چرا من این طور گرفتار شده ام؟! در این لحظه از بالا ندا آمد که چرا زبانت را مواظب نیستی؟من یادم آمد که روز قبل اشتباهی از من سر زد؛به نیت استغفار  گفتم : « یا الله » تا گفتم « یا الله » ، دریچه ای باز شد،رفتم بیرون  و در داخل باغ به تفرج پرداختم.

اکنون به نمونه ای دیگر از نتیجۀ ذکر خدا توجه بفرمایید.

پیامبر اکرم (ص) وقتی در معراج به آسمان چهارم برده شد، بر قصری از لؤلؤ ، با کنگره هایی از زبرجد با اوصافی آنچنانی عبور کرد،فرمود:یا اخا جبرائیل،این قصر ار آن چه کسی است؟پاسخ داد:برای کسی که نماز مغرب بخواند و بعد از آن چهل مرتبه بگوید : « یا کریم العفو انشر علیّ رحمتک یا ارحم الراحمین » ای کسی که کریمانه عفو می کنی رحمتت را بر من پراکنده فرما یا ارحم الراحمین.

روزی حضرت رسول(ص)این اسم را تکرار می کردند : « یا کریم العفو » ؛ یعنی ای خدایی که کریمانه عفو می کنی.جبرئیل نازل شد و گفت : هر که این ذکر را بگوید خداوند متعال سیئات او را به حسنات تبدیل می کند و حسنات او را درجات قرار می دهد(الدر المنثور،ج6،ص8).

منبع : کتاب غم عشق،عبدالقائم شوشتری،ص۲۸۱-۲۷۹

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۱
میخ چکشی

خطبه‏ ی بدون نقطه ‏ی امیرالمؤمنین علیه السلام

این خطبه ها درعین برخورداری از نظم و زیبایی در متن از معانی و معارف والا
برخوردار است

خطبه بدون نقطه حضرت علی علیه السلام با ترجمه

امیر مؤمنان على علیه السلام خطبه بدون نقطه را نیز،پس از مذاکره اصحاب در این

باره،بدون درنگ به ایراد آن پرداخته و فرمودند!

«الحمد لله اهل الحمد و ماواه،و له اوکد الحمد و احلاه،و اسعد الحمد و

اسراه،و اطهرالحمد و اسماه،و اکرم الحمد و اولاه.

الواحد الاحد الصمد لا والد له و لا ولد.سلط الملوک و اعداها و  اهلک العداة و
ادحاها،و اوصل المکارم و اسراها،و سمک السماء و علاها،و سطح المهاد و طحاها،و
اعطاکم ماءها و مرعاها،و احکم عدد الامم و احصاها،و عدل الاعلام و ارساها.

الا له الاول لا معادل له،و لا راد لحکمه لا اله الا هو الملک السلام المصور
العلام  الحاکم الودود،المطهر الطاهر،المحمود امره المعمور حرمه المامول کرمه

علمکم کلامه و اراکم اعلامه،و حصل لکم احکامه،و حلل حلاله و حرم حرامه،و حمل
محمدا الرسالة،و رسوله  المکرم المسود المسدد الطهر المطهر،اسعد الله
الامة،لعلو محله،و سمو سؤدده و سداد امره و کمال مراده.

اطهر ولد آدم مولودا،و اسطعهم سعودا،و اطولهم عمودا،و ارواهم عودا،و اصحهم
عهودا،و اکرمهم مردا و کهولا.صلاة الله له و لآله الاطهار،مسلمة مکررة معدودة
و لآل ودهم الکرام،محصلة مرددة مادام للسماء امر مرسوم و حد معلوم.

ارسله رحمة لکم،و طهارة لاعمالکم،و هدوء دارکم،و دحور عارکم،و صلاح احوالکم،و
طاعة لله و رسله،و  عصمة لکم و رحمة.

اسمعوا له،و راعوا امره،و حللوا ما حلل،و حرموا ما حرم،و اعمدوا رحمکم الله
لدوام العمل،و ادحروا الحرص و اعدموا الکسل،و ادروا السلامة و حراسة الملک و
روعها،و هلع الصدور و حلول کلها و همها

هلک و الله اهل الاصرار،و ما ولد والد للاسرار،کم مؤمل امل ما اهلکه،و کم مال
و سلاح اعد صار للاعداء عده و عمده.

اللهم لک الحمد و دوامه،و الملک و  کماله،لا اله الا هو،وسع کل حلم حلمه،و سدد
کل حکم حکمه،و حدر کل علم علمه.

عصمتکم و لواکم و دوام السلامة اولاکم،و للطاعة سددکم،و للاسلام هداکم،و رحمکم
و سمع دعائکم و طهر اعمالکم و اصلح احوالکم

و اساله لکم دوام السلامة،:و کمال السعادة،و الآلاء الدارة،و الاحوال السارة،و

الحمد لله وحده.» (1)

این خطبه نیز از مراتب علمى و فکرى مولاى متقیان  حکایت دارد،که بدون تامل،پس
از صحبت اصحاب به ایراد آن پرداخته،و در مورد توحید و نبوت و صفات الهى،و سنت
و سیره رسول خدا صلى الله علیه و آله مى‏باشد،و جامعه اسلامى را به تبعیت از
آن حضرت و خود سازى دعوت مى‏فرمایند.

  ترجمه خطبه:

ستایش مخصوص خدایی است که سزاوار ستایش و مآل آن است. از آنِ اوست رساترین
ستایش و شیرین ترین آن و سعادت بخش ترین ستایش و سخاوت بار ترین و شریف ترین
آن و پاک ترین ستایش و بلند ترین آن و ممتاز ترین ستایش و سزاوارترین آن.

یگانه و یکتای بی نیازی که همه نیازمندان و گرفتاران آهنگ او نمایند. نه پدری
دارد و نه فرزندی. شاهان را به حکمت و آزمون مسلّط ساخت وبه  تاختن واداشت.

و ستمکاران و متجاوزان راهلاکت نمود و کنارشان افکند. و سجایای بلند را به
خلایق رسانید و شرافت بخشید. و آسمان را بالا برد و بلند گردانید. بستر زمین
را گشود و گسترش داد و محکم نمود و گسترده ساخت. آن را امتداد داد و هموار کرد
و برای زندگی آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت. تعداد
اقوام را برای زندگی آماده و مهیّا فرمود. آب و مرتعش را به شما ارزانی داشت.
تعداد اقوام را برای زندگی در آن به درستی. و حکمت مقرّر فرمود و بر شماریکایک
آنان احاطه یافت. و نشانه های بلند هدایت مقرّر فرمود و آنها را بر افراشته و
استوار ساخت.

معبود نخستین که نه او را هم طرازی است و نه حکمش را مانعی. خدایی نیست جز او،
که پادشاه است و مایۀ سلامت، صورتگر است و دانا، فرمانروا و مهربان، پاک و بی
آلایش فرمانش ستوده است و حریم کویش آباد به توجّه پرستندگان و نیازمندان است
و سخایش مورد امید.

کلامش را به شما آموخت و نشانه هایش را به شما نمایاند. و احکامش را برایتان
دست یافتنی نمود. آنچه روا بود حلال و آنچه در خور ممنوعیت بود، حرام شمرد.

بار  رسالت را بر دوش محمّدصلّی الله علیه و آله افکند. همان رسول گرامی که
بدو سروری و درستی در گفتار و کردار و رفتار ارزانی شده، پاک و پیراسته است.

خداوند این امّت را به خاطر برتریِ مقام و بلندیِ شرف و استواری دین او و کامل
بودنِ آرمانش سعادت بخشید. او بی آلایش ترین فردِ از آدمیان در هنگامه ولادت و
فروزنده ترین ستاره یمن و سعادت است. او بلند پایه ترین آنان در نیاکان است و

زیباترین آنها در نسل و شاخسار. و درست پیمان ترین و کریم ترین آنان است در
نوجوانی و بزرگسالی.

درود خداوند از آن او و  خاندان پاکش باد، درودی خالص و پی در پی و مکرّر برای
آنان و برای دوست داران بزرگوارشان، درودی ماندگار و پیوسته، برای همیشه تا
وقتی که برای آسمان حکمی مرقوم است و نقشی مقرّر.

او فرستاد تا برایتان رحمتی باشد و مایه پاکیزگی اعمالتان و آرامش سرای زندگی
شما و بر طرف شدن نقاط ننگ و شرم آور کارتان. و تا مایه صلاح حالتان باشد و
اطاعت شما از خدا و رسولانش و موجب حفظ شما و رحمتی بس بزرگ و فراگیر

از او فرمان برید و بر دستورش مواظبت ورزید. آنچه را حلال دانست، حلال و هر چه
را حرام داشت حرام  بشمارید. خدایتان رحمت کند؛ آهنگ کوششی پیوسته نمایید و
آزمندی را از خود برانید و تنبلی را وا نهید. رسم سلامت و حفظ حاکمیّت و
بالندگی آن را و آنچه

را که موجب دغدغه سینه ها و تشویش دلها و روی کردِ درماندگی و پریشانی به سوی
به آنهاست

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۵۸
میخ چکشی